بارادی در روروئک مراد (2/8/1391)

بارادی در روروئک مراد (2/8/1391)

مامان جونم عزیز دلم چند روزی هست که تو روروئکت می شینی و صفایی می کنی ها مخصوصا تو آشپزخونه که حسابی ویراژ می دی و با هل دادن روروئک از این ور آشپزخونه می ری اون طرف. آخه هنوز بلد نیستی که پا بزنی ولی بچه زرنگ، راه راحت ترش رو یاد گرفتی یه پاتو محکم به زمین می چسبونی و با اون یکی پات خودتو هل می دی به جلو. قربون مغز فندقیت بره مامانی. اما بهت بگم که به همه چی دست می زنیا یعنی امون ندارم از دستت. تا رومو برمی گردونم به یه خرابکاری مشغول می شی. یا می ری سراغ کابینت و سعی می کنی بازش کنی که خدارو شکر هنوز اون قدر توان نداری که بازش کنی. یا می ری سراغ سبد پیاز و سیب زمینی.یا میری صندلی آشپزخونه و می خوای پایه اونو بخوری. یا می ری سراغ سیم ماکروفر و اون و می کنی تو دهنت، خلاصه که حسابی حالشو می بری. ولی هنوز یاد نگرفتی رو فرش راه بری خدا اون موقع رو بخیر کنه عزیز دلم.
تاریخ : 03 آبان 1391 - 18:42 | توسط : مامان باراد | بازدید : 1801 | موضوع : فتو بلاگ | 7 نظر

نظر شما

نام
ایمیل
وب سایت / وبلاگ
پیغام


مشاوره، آموزش، طراحی و ساخت فروشگاه اینترنتی